معنی فارسی restuff

B1

دوباره پر کردن چیزی، به ویژه وقتی که پر داخلی آن از بین رفته باشد.

To refill or replenish stuffing in an object.

example
معنی(example):

من عروسک خرسی قدیمی را دوباره پر می‌کنم تا نرم‌تر شود.

مثال:

I will restuff the old teddy bear to make it softer.

معنی(example):

بعد از شستن بالشتک، باید آن را با فوم دوباره پر کنم.

مثال:

After washing the cushion, I need to restuff it with foam.

معنی فارسی کلمه restuff

: معنی restuff به فارسی

دوباره پر کردن چیزی، به ویژه وقتی که پر داخلی آن از بین رفته باشد.