معنی فارسی restward
B1جهت یا سمت شرق یا به سمت ناحیهای خاص.
Towards the east or in the direction of the east.
- OTHER
example
معنی(example):
آنها به سمت کوه به سمت شرق راه میرفتند.
مثال:
They walked restward toward the mountain.
معنی(example):
در غروب، ما به سمت شرق دریاچه قایقرانی کردیم.
مثال:
In the evening, we sailed restward across the lake.
معنی فارسی کلمه restward
:
جهت یا سمت شرق یا به سمت ناحیهای خاص.