معنی فارسی restwards

B1

به سمت استراحت، به سمت مکانی که می‌توان در آن استراحت کرد.

Towards a place of rest or relaxation.

example
معنی(example):

او پس از یک روز طولانی به سمت استراحت راه افتاد.

مثال:

He started walking restwards after a long day.

معنی(example):

قایق در دریاچه آرام به سمت استراحت پیش رفت.

مثال:

The boat drifted restwards on the calm lake.

معنی فارسی کلمه restwards

: معنی restwards به فارسی

به سمت استراحت، به سمت مکانی که می‌توان در آن استراحت کرد.