معنی فارسی resubstantiation
B1بازجایی، به فرآیندی اطلاق میشود که در آن یک شی یا مفهوم به طور جدیدی تعریف یا تفسیر میشود.
The process of redefining or reinterpreting a concept or object.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمند نظریهای دربارهی بازجایی پس از یافتن شواهد جدید پیشنهاد کرد.
مثال:
The scientist proposed a theory of resubstantiation after new evidence was found.
معنی(example):
بازجایی میتواند درک ما از مفاهیم قبلی را تغییر دهد.
مثال:
Resubstantiation can change our understanding of previous concepts.
معنی فارسی کلمه resubstantiation
:
بازجایی، به فرآیندی اطلاق میشود که در آن یک شی یا مفهوم به طور جدیدی تعریف یا تفسیر میشود.