معنی فارسی resultance
B1نتیجه، حاصل یا دستاوردی که از یک روند یا ترکیبی از اجزاء به دست میآید.
The result or outcome obtained from a process or combination of components.
- NOUN
example
معنی(example):
نتیجه تلاشهای آنها یک پروژه موفق بود.
مثال:
The resultance of their efforts was a successful project.
معنی(example):
نتیجه دو نیرو یک نیروی نهایی واحد است.
مثال:
The resultance of the two forces is a single resultant force.
معنی فارسی کلمه resultance
:
نتیجه، حاصل یا دستاوردی که از یک روند یا ترکیبی از اجزاء به دست میآید.