معنی فارسی resupervise

B1

دوباره نظارت کردن بر کاری یا افرادی به منظور کنترل و مدیریت.

To supervise again or oversee an activity or a group.

example
معنی(example):

مدیر مجبور شد پس از تغییرات، پروژه را دوباره نظارت کند.

مثال:

The manager had to resupervise the project after the changes.

معنی(example):

نظارت مجدد بر کارگران برای اطمینان از استانداردهای ایمنی ضروری است.

مثال:

It's crucial to resupervise workers to ensure safety standards.

معنی فارسی کلمه resupervise

: معنی resupervise به فارسی

دوباره نظارت کردن بر کاری یا افرادی به منظور کنترل و مدیریت.