معنی فارسی resupine

B1

وضعیت خوابیده به پشت.

Lying on the back; supine.

example
معنی(example):

بعد از یک روز طولانی، او ترجیح می‌داد به صورت خوابیده روی مبل دراز بکشد.

مثال:

After a long day, she preferred to lie resupine on the couch.

معنی(example):

به بیمار توصیه شد که در طول معاینه به صورت خوابیده باقی بماند.

مثال:

The patient was advised to remain resupine during the examination.

معنی فارسی کلمه resupine

: معنی resupine به فارسی

وضعیت خوابیده به پشت.