معنی فارسی retainer
B1 /ɹəˈteɪn.ɚ/چیزی که به منظور نگهداری و ثابت نگه داشتن یک موقعیت یا حالت استفاده می‌شود. در دندان‌پزشکی، وسیله‌ای که دندان‌ها را در وضعیت صحیح نگه می‌دارد.
A device that holds something in place, often used in dentistry to maintain teeth position.
- noun
Any thing or person that retains.
A dependent or follower of someone of rank.
A paid servant, especially one who has been employed for many years.
A fee one pays to reserve the other's time for services.
This lawyer charges a retainer for his work.
A device that holds teeth in position after orthodontic treatment.
دندانپزشک یک نگه‌دارنده به من داد تا دندان‌هایم مرتب بمانند.
The dentist gave me a retainer to keep my teeth straight.
او بعد از اینکه بریس‌هایش را برداشت، یک نگه‌دارنده گذاشت.
She wore a retainer after her braces came off.
معنی فارسی کلمه retainer
:
چیزی که به منظور نگهداری و ثابت نگه داشتن یک موقعیت یا حالت استفاده می‌شود. در دندان‌پزشکی، وسیله‌ای که دندان‌ها را در وضعیت صحیح نگه می‌دارد.
