معنی فارسی retaining wall

B2

دیواری که برای جلوگیری از لغزش و فروریختن خاک یا دیگر مواد استفاده می‌شود.

A wall built to support soil laterally so that it can be retained at different levels.

noun
معنی(noun):

Any of several structures used to restrain a vertical-faced mass of earth.

example
معنی(example):

مهندس یک دیوار نگهدارنده طراحی کرد تا از فرسایش خاک جلوگیری کند.

مثال:

The engineer designed a retaining wall to prevent soil erosion.

معنی(example):

آنها در باغ یک دیوار نگهدارنده ساختند تا خاک را نگه دارند.

مثال:

They built a retaining wall in the garden to hold back the dirt.

معنی فارسی کلمه retaining wall

: معنی retaining wall به فارسی

دیواری که برای جلوگیری از لغزش و فروریختن خاک یا دیگر مواد استفاده می‌شود.