معنی فارسی retardant

B1

ماده ضدشعله، مواد شیمیایی که سرعت شعله‌ور شدن را کاهش می‌دهند.

A substance that slows down the spread of fire.

example
معنی(example):

آتش‌نشانی از یک ماده ضدشعله برای متوقف کردن آتش استفاده کرد.

مثال:

The firefighter used a retardant to stop the fire.

معنی(example):

برخی مواد شیمیایی به عنوان ضدشعله‌ها در محصولات عمل می‌کنند.

مثال:

Certain chemicals act as flame retardants in products.

معنی فارسی کلمه retardant

: معنی retardant به فارسی

ماده ضدشعله، مواد شیمیایی که سرعت شعله‌ور شدن را کاهش می‌دهند.