معنی فارسی retardent

B1

ماده‌ای که سرعت یا شتاب یک واکنش یا فرآیند را کاهش می‌دهد.

A substance that slows down a reaction or process.

example
معنی(example):

مادهٔ ممانعت کننده سرعت واکنش شیمیایی را کاهش داد.

مثال:

The retardent slowed down the chemical reaction.

معنی(example):

استفاده از ممانعت کننده در برخی فرآیندهای صنعتی می‌تواند حیاتی باشد.

مثال:

Using a retardent can be crucial in certain industrial processes.

معنی فارسی کلمه retardent

: معنی retardent به فارسی

ماده‌ای که سرعت یا شتاب یک واکنش یا فرآیند را کاهش می‌دهد.