معنی فارسی retarders
B1مواردی که به کاهش سرعت یا کنترل سرعت اشیاء و ماشینها کمک میکنند.
Devices that help to reduce or control the speed of objects and machinery.
- NOUN
example
معنی(example):
کارخانه چندین ممانعت کننده برای افزایش ایمنی نصب کرد.
مثال:
The factory installed several retarders to enhance safety.
معنی(example):
ممانعت کنندهها برای کنترل ماشینآلات سنگین ضروری هستند.
مثال:
Retarders are essential for controlling heavy machinery.
معنی فارسی کلمه retarders
:
مواردی که به کاهش سرعت یا کنترل سرعت اشیاء و ماشینها کمک میکنند.