معنی فارسی retemptation

B1

دوباره وسوسه شدن به انجام کاری که ممکن است ضررانداز باشد.

The act of being tempted again, especially to revert to a prior behavior.

example
معنی(example):

دوباره وسوسه شدن به عادات مضر می‌تواند چالش برانگیز باشد.

مثال:

The retemptation of harmful habits can be challenging.

معنی(example):

او پس از مهمانی به وسوسه دوباره سیگار کشیدن روبه‌رو شد.

مثال:

She faced a retemptation to smoke after the party.

معنی فارسی کلمه retemptation

: معنی retemptation به فارسی

دوباره وسوسه شدن به انجام کاری که ممکن است ضررانداز باشد.