معنی فارسی retentor

B1

شخصی که چیزی را نگه می‌دارد یا تحت اختیار دارد تا شرایط خاصی برآورده شود.

Someone who retains possession of something, often until a specified condition is fulfilled.

example
معنی(example):

نگه‌دارنده قرارداد مطمئن می‌شود که هر دو طرف به شرایط پایبند هستند.

مثال:

The retentor of the contract ensures both parties comply with the terms.

معنی(example):

در حقوق، نگه‌دارنده شخصی است که دارایی را تا پرداخت بدهی حفظ می‌کند.

مثال:

In law, a retentor is someone who keeps possession of property until a debt is paid.

معنی فارسی کلمه retentor

: معنی retentor به فارسی

شخصی که چیزی را نگه می‌دارد یا تحت اختیار دارد تا شرایط خاصی برآورده شود.