معنی فارسی retransform

B1

دوباره تغییر شکل دادن یا تبدیل کردن چیزی به صورت جدید.

To transform something again, often for improvement or a different outcome.

example
معنی(example):

ما باید فرآیند را دوباره تبدیل کنیم تا کارآمدتر شود.

مثال:

We need to retranform the process to make it more efficient.

معنی(example):

روان‌شناس به او کمک کرد تا افکار منفی‌اش را به افکار مثبت تبدیل کند.

مثال:

The therapist helped him to retranform his negative thoughts into positive ones.

معنی فارسی کلمه retransform

: معنی retransform به فارسی

دوباره تغییر شکل دادن یا تبدیل کردن چیزی به صورت جدید.