معنی فارسی retravel

B1

سفر مجدد، دوباره به یک مکان خاص سفر کردن.

To travel to a place again.

example
معنی(example):

من برنامه ریزی می‌کنم که دوباره سال آینده به پاریس سفر کنم.

مثال:

I plan to travell to Paris again next year.

معنی(example):

پس از بازدید از اروپا، او تصمیم گرفت دوباره به ایتالیا سفر کند.

مثال:

After visiting Europe, she decided to retravel to Italy.

معنی فارسی کلمه retravel

: معنی retravel به فارسی

سفر مجدد، دوباره به یک مکان خاص سفر کردن.