معنی فارسی retraversed

B1

عبور دوباره از یک مسیر، غالباً به معنای تأمل یا مرور.

Having traversed a path again, often in a reflective context.

example
معنی(example):

مسیر دوباره طی شد تا ایمنی تضمین شود.

مثال:

The route was retraversed to ensure safety.

معنی(example):

او در ذهنش به یادآوری خاطرات کودکی‌اش پرداخت.

مثال:

He retraversed his childhood memories in his mind.

معنی فارسی کلمه retraversed

: معنی retraversed به فارسی

عبور دوباره از یک مسیر، غالباً به معنای تأمل یا مرور.