معنی فارسی retraversing

B1

عبور مجدد از مسیر یا تجربه، به ویژه به خاطر خاطرنشان کردن.

The act of traversing a path or experience again.

example
معنی(example):

دوباره گذر کردن از محله قدیمی یادآوری خاطراتی را به همراه داشت.

مثال:

Retraversing the old neighborhood brought back memories.

معنی(example):

او در حال عبور دوباره از سفرهای قبلی‌اش برای یک مستند است.

مثال:

She is retraversing her previous travels for a documentary.

معنی فارسی کلمه retraversing

: معنی retraversing به فارسی

عبور مجدد از مسیر یا تجربه، به ویژه به خاطر خاطرنشان کردن.