معنی فارسی retroplexed

B1

وضعیتی در سیستم اسکلتی که شامل مهره‌ها یا مفاصل جابه‌جا شده به سمت عقب است.

Referring to a condition where vertebrae or joints are displaced backward.

example
معنی(example):

بیمار با یک وضعیت رتروپلكس در ستون فقراتش تشخیص داده شد.

مثال:

The patient was diagnosed with a retroplexed condition in their spine.

معنی(example):

مهره‌های رتروپلكس می‌توانند باعث ناراحتی و درد شوند.

مثال:

Retroplexed vertebrae can cause discomfort and pain.

معنی فارسی کلمه retroplexed

: معنی retroplexed به فارسی

وضعیتی در سیستم اسکلتی که شامل مهره‌ها یا مفاصل جابه‌جا شده به سمت عقب است.