معنی فارسی retroplacental

B1

مرتبط با ناحیه‌ای در عقب جفت در دوران بارداری که ممکن است تحت تأثیر شرایط پزشکی قرار گیرد.

Relating to the area behind the placenta that can be significant in obstetrics.

example
معنی(example):

پزشک ناحیه رتروپلاسنطالی را در طول سونوگرافی معاینه کرد.

مثال:

The doctor examined the retroplacental area during the ultrasound.

معنی(example):

خونریزی رتروپلاسنطالی می‌تواند خطراتی در طول بارداری ایجاد کند.

مثال:

Retroplacental hemorrhage can pose risks during pregnancy.

معنی فارسی کلمه retroplacental

: معنی retroplacental به فارسی

مرتبط با ناحیه‌ای در عقب جفت در دوران بارداری که ممکن است تحت تأثیر شرایط پزشکی قرار گیرد.