معنی فارسی reunified

B1

دوباره متحد شده به وضعیتی اشاره دارد که در آن واحدها یا مناطق دوباره به یکدیگر ملحق شده‌اند.

A past tense form indicating that something has been united again.

verb
معنی(verb):

To unify again; to bring back together, or come back together, after separation.

example
معنی(example):

منطقه‌ها پس از سال‌ها دوباره متحد شدند.

مثال:

The regions were reunified after many years.

معنی(example):

کشور در نهایت در سال 1990 دوباره متحد شد.

مثال:

The country was finally reunified in 1990.

معنی فارسی کلمه reunified

: معنی reunified به فارسی

دوباره متحد شده به وضعیتی اشاره دارد که در آن واحدها یا مناطق دوباره به یکدیگر ملحق شده‌اند.