معنی فارسی revealingly
B2به گونهای که اطلاعات یا احساسی را به وضوح نشان دهد.
In a way that makes something visible, clear, or known, often by uncovering truths.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز آشکار درباره گذشتهاش صحبت کرد.
مثال:
She spoke revealingly about her past.
معنی(example):
گزارش به طرز روشنی جزئیات مربوط به مسائل را بیان کرد.
مثال:
The report was revealingly detailed regarding the issues.
معنی فارسی کلمه revealingly
:
به گونهای که اطلاعات یا احساسی را به وضوح نشان دهد.