معنی فارسی revengement
B1انتقامجویی، به اعمال و فرآیندهایی اشاره دارد که در آنها فرد به دنبال تلافی و جبران آسیبی است.
The act of taking revenge; vengeance.
- NOUN
example
معنی(example):
انتقام او به دقت برنامهریزی شده بود.
مثال:
His revengement was planned meticulously.
معنی(example):
داستان حول تمهای انتقام و عواقب آن میچرخد.
مثال:
The story revolves around themes of revengement and its consequences.
معنی فارسی کلمه revengement
:
انتقامجویی، به اعمال و فرآیندهایی اشاره دارد که در آنها فرد به دنبال تلافی و جبران آسیبی است.