معنی فارسی reversification

B1

فرآیند برگشت دادن یا تبدیل کردن به حالت اولیه.

The act or process of restoring something to its former state.

example
معنی(example):

برگشت پذیری تغییرات برای تجزیه و تحلیل مناسب ضروری است.

مثال:

Reversification of the changes is necessary for proper analysis.

معنی(example):

فرآیند برگشت پذیری چندین ساعت طول کشید تا تکمیل شود.

مثال:

The reversification process took several hours to complete.

معنی فارسی کلمه reversification

: معنی reversification به فارسی

فرآیند برگشت دادن یا تبدیل کردن به حالت اولیه.