معنی فارسی revibrate
B1بازت ارتعاش کردن، به معنای بازتولید فرکانسهای قبلی.
To vibrate again or in a new form, often used in context of sound.
- VERB
example
معنی(example):
این رشته وقتی که کشیده شود بازت ارتعاش میشود.
مثال:
The string will revibrate when plucked.
معنی(example):
آنها موفق شدند صدای گیتار را بازت ارتعاش کنند.
مثال:
They managed to revibrate the guitar's sound.
معنی فارسی کلمه revibrate
:
بازت ارتعاش کردن، به معنای بازتولید فرکانسهای قبلی.