معنی فارسی revibrated
B1بازت ارتعاش شده، به معنای اینکه چیزی دوباره ارتعاش پیدا کرده است.
Something that has vibrated again or been made to resonate once more.
- VERB
example
معنی(example):
هارمونی در تمام سالن بازت ارتعاش کرد.
مثال:
The harmony revibrated throughout the hall.
معنی(example):
پس از پژواک، صدا بازت ارتعاش کرد.
مثال:
The sound has revibrated after the echo.
معنی فارسی کلمه revibrated
:
بازت ارتعاش شده، به معنای اینکه چیزی دوباره ارتعاش پیدا کرده است.