معنی فارسی revibration

B1

تکرار، به معنی وقوع دوباره یا بازتاب یک پدیده یا اثر، به ویژه در زمینه صدا یا امواج.

The act of vibrating again; a recurring vibration or oscillation.

example
معنی(example):

تکرار صدا اثر منحصر به فردی ایجاد کرد.

مثال:

The revibration of the sound created a unique effect.

معنی(example):

هنرمند در آخرین نصب خود از تکرار استفاده کرد.

مثال:

The artist used revibration in his latest installation.

معنی فارسی کلمه revibration

: معنی revibration به فارسی

تکرار، به معنی وقوع دوباره یا بازتاب یک پدیده یا اثر، به ویژه در زمینه صدا یا امواج.