معنی فارسی revindicating

B2

فعل حال استمراری از احیا کردن، به معنای در حال بازپس‌گیری یا بازگرداندن حقوق یا امتیازات.

The continuous form of revindicate; in the process of restoring rights.

example
معنی(example):

تیم در حال احیا کردن جایگاه خود در رقابت است.

مثال:

The team is revindicating their place in the competition.

معنی(example):

او پس از دریافت شواهد جدید، تصمیمش را احیا می‌کند.

مثال:

He is revindicating his decision after receiving new evidence.

معنی فارسی کلمه revindicating

: معنی revindicating به فارسی

فعل حال استمراری از احیا کردن، به معنای در حال بازپس‌گیری یا بازگرداندن حقوق یا امتیازات.