معنی فارسی revivatory

B1

مربوط به احیای زندگی یا انرژی، به طور خاص در زمینه درمان یا بهبودی.

Having the capacity to revive or restore health, vigor, or vitality.

example
معنی(example):

او از تمرینات احیاگرانه‌ای مانند یوگا و مدیتیشن لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys revivatory practices like yoga and meditation.

معنی(example):

اثرات احیاگرانه درمان پس از تنها یک جلسه مشهود بود.

مثال:

The revivatory effects of the treatment were evident after just one session.

معنی فارسی کلمه revivatory

: معنی revivatory به فارسی

مربوط به احیای زندگی یا انرژی، به طور خاص در زمینه درمان یا بهبودی.