معنی فارسی revivement

B1

احیا، به معنای زنده کردن یا احیای چیزی که قبلاً وجود داشته است.

The act of bringing something back to life or restoring it.

example
معنی(example):

احیا شدن سنت‌های قدیمی شادی را به جامعه آورد.

مثال:

The revivement of the old traditions brought joy to the community.

معنی(example):

احیا قابل توجهی در صحنه هنری وجود داشت.

مثال:

There was a noticeable revivement in the art scene.

معنی فارسی کلمه revivement

: معنی revivement به فارسی

احیا، به معنای زنده کردن یا احیای چیزی که قبلاً وجود داشته است.