معنی فارسی revivor

B2

زنده کننده، شخص یا چیزی که به احیای دیگران کمک می‌کند.

One who revives or brings someone back to life or consciousness.

example
معنی(example):

زنده کننده سرمی را تزریق کرد تا به بیمار کمک کند دوباره به هوش بیاید.

مثال:

The revivor injected a serum to help bring the patient back to consciousness.

معنی(example):

به عنوان یک زنده کننده، او در پزشکی اضطراری تخصص داشت.

مثال:

As a revivor, she specialized in emergency medicine.

معنی فارسی کلمه revivor

: معنی revivor به فارسی

زنده کننده، شخص یا چیزی که به احیای دیگران کمک می‌کند.