معنی فارسی revoting
B1فرآیند رأیگیری دوباره درباره یک موضوع یا پیشنهاد، معمولاً به دلیل نیاز به تغییر یا اصلاح.
The act of voting again, often to reconsider a decision.
- VERB
example
معنی(example):
فرآیند رأیگیری دوباره برای نهایی کردن تصمیم ضروری بود.
مثال:
The revoting process was essential to finalize the decision.
معنی(example):
رأیگیری دوباره به رأیدهندگان این امکان را داد که نظرات جدید خود را ابراز کنند.
مثال:
Revoting allowed the voters to express their new opinions.
معنی فارسی کلمه revoting
:
فرآیند رأیگیری دوباره درباره یک موضوع یا پیشنهاد، معمولاً به دلیل نیاز به تغییر یا اصلاح.