معنی فارسی revoted
B1رأیگیری دوباره در مورد موضوعی، معمولاً برای تغییر یا اصلاح تصمیمات قبلی.
To vote again on a proposal or issue.
- VERB
example
معنی(example):
کمیته پس از اصلاحات، دوباره به پیشنهاد رأیگیری کرد.
مثال:
The committee revoted on the proposal after the revisions.
معنی(example):
آنها دوباره رأیگیری کردند تا اطمینان حاصل کنند که همه نظر خود را گفتند.
مثال:
They revoted to ensure everyone had their say.
معنی فارسی کلمه revoted
:
رأیگیری دوباره در مورد موضوعی، معمولاً برای تغییر یا اصلاح تصمیمات قبلی.