معنی فارسی revolvingly

B1

به شکل چرخشی، با حرکتی دائمی در اطراف یک محور.

In a manner that revolves; having a circular movement.

example
معنی(example):

چرخ‌ها به طرز چرخشی بر روی مسیر می‌چرخند.

مثال:

The wheels are revolvingly spinning on the track.

معنی(example):

ستاره‌ها به طرز چرخشی در آسمان شب حرکت کردند.

مثال:

The stars moved revolvingly in the night sky.

معنی فارسی کلمه revolvingly

: معنی revolvingly به فارسی

به شکل چرخشی، با حرکتی دائمی در اطراف یک محور.