معنی فارسی revolvement

B1

چرخش، حرکت دورانی یک جسم حول یک محور، عمدتاً به معنای تغییر یا تحول در ایده یا مفهوم نیز استفاده می‌شود.

The act of revolving; circular movement around an axis.

example
معنی(example):

چرخش زمین به دور خورشید یک سال طول می‌کشد.

مثال:

The revolvement of the Earth around the Sun takes one year.

معنی(example):

چرخش ایده‌ها می‌تواند به نوآوری منجر شود.

مثال:

The revolvement of ideas can lead to innovation.

معنی فارسی کلمه revolvement

: معنی revolvement به فارسی

چرخش، حرکت دورانی یک جسم حول یک محور، عمدتاً به معنای تغییر یا تحول در ایده یا مفهوم نیز استفاده می‌شود.