معنی فارسی rewake
B1دوباره بیدار کردن یا احیای چیزی که خاموش یا خواب است.
To wake someone or something again, or to revive interest or energy.
- VERB
example
معنی(example):
من صبح شما را دوباره بیدار میکنم برای سفرمان.
مثال:
I will rewake you in the morning for our trip.
معنی(example):
او قصد دارد انگیزهاش را برای مطالعه دوباره بیدار کند.
مثال:
He plans to rewake his motivation for studying.
معنی فارسی کلمه rewake
:
دوباره بیدار کردن یا احیای چیزی که خاموش یا خواب است.