معنی فارسی rewaked

B1

به معنای دوباره زنده کردن یا احیای یک احساس یا علاقه.

Having awakened again or revived something that was inactive.

example
معنی(example):

او پس از بازدید از گالری، علاقه‌اش به نقاشی را دوباره بیدار کرد.

مثال:

She rewaked her interest in painting after visiting the gallery.

معنی(example):

او قبل از مسابقه بزرگ، روحیه تیم را دوباره بیدار کرد.

مثال:

He rewaked the team’s spirits before the big game.

معنی فارسی کلمه rewaked

: معنی rewaked به فارسی

به معنای دوباره زنده کردن یا احیای یک احساس یا علاقه.