معنی فارسی rewakened

B1

دوباره بیدار شده، به معنای بازگشت به حالت هشیاری یا فعالیت بعد از یک دوره خواب یا سکون.

To be brought back to a state of alertness or activity after a period of rest or inactivity.

example
معنی(example):

اژدهای خوابیده با صدای ملایم فلوت دوباره بیدار شد.

مثال:

The sleeping dragon was rewakened by the gentle sound of the flute.

معنی(example):

پس از مدت طولانی، او احساس کرد که با اشتیاقش به نقاشی دوباره بیدار شده است.

مثال:

After a long period, he felt rewakened by his passion for painting.

معنی فارسی کلمه rewakened

: معنی rewakened به فارسی

دوباره بیدار شده، به معنای بازگشت به حالت هشیاری یا فعالیت بعد از یک دوره خواب یا سکون.