معنی فارسی reweld
B1جوش دوباره، به معنای جوش دادن مجدد قطعات برای تعمیر یا ایجاد اتصال جدید.
To weld something again to fix or join parts together.
- VERB
example
معنی(example):
مهندس مجبور شد قطعات شکسته ماشین را دوباره جوش دهد.
مثال:
The engineer had to reweld the broken parts of the machine.
معنی(example):
آنها سازه را دوباره جوش میدهند تا از ثبات آن اطمینان حاصل کنند.
مثال:
They reweld the structure to ensure its stability.
معنی فارسی کلمه reweld
:
جوش دوباره، به معنای جوش دادن مجدد قطعات برای تعمیر یا ایجاد اتصال جدید.