معنی فارسی rewelds

B1

عمل جوش دادن دوباره اجزاء یا لایه‌های فلزی.

The actions of welding again or over again.

example
معنی(example):

او هر چند ماه یکبار اجزا را دوباره جوش می دهد تا ماشین را نگه دارد.

مثال:

He rewelds the parts every few months to maintain the machine.

معنی(example):

فنی کار بخش‌ها را دوباره جوش می‌دهد تا دوام آنها را بهبود بخشد.

مثال:

The technician rewelds sections to improve their durability.

معنی فارسی کلمه rewelds

: معنی rewelds به فارسی

عمل جوش دادن دوباره اجزاء یا لایه‌های فلزی.