معنی فارسی rewoke

B1

دوباره بیدار کردن یا شروع کردن مجدد یک بحث یا موضوع.

To awaken again or to bring back a discussion or thought that was previously forgotten.

example
معنی(example):

او بحث مربوط به تغییرات اقلیمی را دوباره آغاز کرد.

مثال:

She rewoke the conversation about climate change.

معنی(example):

او با نگاه کردن به عکس‌ها، خاطرات قدیمی را دوباره زنده کرد.

مثال:

He rewoke old memories by looking at photos.

معنی فارسی کلمه rewoke

: معنی rewoke به فارسی

دوباره بیدار کردن یا شروع کردن مجدد یک بحث یا موضوع.