معنی فارسی reworking
B1فرایند انجام مجدد یا اصلاح یک کار، معمولاً به منظور به دست آوردن نتیجهای بهتر.
The act of revising or altering something to enhance its effectiveness or quality.
- noun
noun
معنی(noun):
An act in which something is reworked.
example
معنی(example):
دوباره کار کردن روی پیشنویس بیشتر از آنچه که انتظار میرفت طول کشید.
مثال:
Reworking the draft took longer than expected.
معنی(example):
دوباره کار کردن او بر روی مقاله آن را جذابتر کرد.
مثال:
His reworking of the article made it more engaging.
معنی فارسی کلمه reworking
:
فرایند انجام مجدد یا اصلاح یک کار، معمولاً به منظور به دست آوردن نتیجهای بهتر.