معنی فارسی rhapsodie
C1قطعهای موسیقایی که شامل قسمتهای متنوع و به شدت احساسی است.
A musical composition that is free in form and often improvisational in nature, typically evoking emotion.
- NOUN
example
معنی(example):
آهنگساز یک رَپسودی زیبا نوشت که پیانو را در بر میگرفت.
مثال:
The composer wrote a beautiful rhapsodie that featured the piano.
معنی(example):
او در کنسرتش یک رَپسودی معروف از لیست را اجرا کرد.
مثال:
In her concert, she performed a famous rhapsodie by Liszt.
معنی فارسی کلمه rhapsodie
:
قطعهای موسیقایی که شامل قسمتهای متنوع و به شدت احساسی است.