معنی فارسی ricked
B1آسیب دیدن یک قسمت از بدن، به ویژه در اثر فشار یا حرکات نامناسب.
Injured, especially in the context of muscles or joints due to strain.
- verb
verb
معنی(verb):
To heap up (hay, etc.) in ricks.
معنی(verb):
To slightly sprain or strain the neck, back, ankle etc.
example
معنی(example):
او هنگام بلند کردن جعبه‌های سنگین کمرش آسیب دید.
مثال:
He ricked his back while lifting heavy boxes.
معنی(example):
بعد از آسیب دیدن مچ پا، او به لنگه‌ها نیاز داشت.
مثال:
After ricking his ankle, he needed crutches.
معنی فارسی کلمه ricked
:
آسیب دیدن یک قسمت از بدن، به ویژه در اثر فشار یا حرکات نامناسب.
