معنی فارسی ricking

B1

ریکینگ، عمل ایجاد ریک، به ویژه در کشاورزی و جمع آوری علف.

The action of stacking or piling, especially hay.

verb
معنی(verb):

To heap up (hay, etc.) in ricks.

معنی(verb):

To slightly sprain or strain the neck, back, ankle etc.

example
معنی(example):

ریکینگ اصطلاحی است که به توصیف عمل ایجاد یک ریک می‌پردازد.

مثال:

Ricking is a term used to describe the act of creating a rick.

معنی(example):

کارگران روز را به ریک کردن علف گذراندند.

مثال:

The workers spent the day ricking the hay.

معنی فارسی کلمه ricking

: معنی ricking به فارسی

ریکینگ، عمل ایجاد ریک، به ویژه در کشاورزی و جمع آوری علف.