معنی فارسی ride on

A2

سوار شدن بر روی وسیله‌ای مانند اتوبوس یا دوچرخه.

To travel on a vehicle or mode of transport.

example
معنی(example):

ما می‌توانیم با اتوبوس به کنسرت برویم.

مثال:

We can ride on the bus to the concert.

معنی(example):

او دوست دارد هر صبح با دوچرخه‌اش براند.

مثال:

He likes to ride on his bicycle every morning.

معنی فارسی کلمه ride on

: معنی ride on به فارسی

سوار شدن بر روی وسیله‌ای مانند اتوبوس یا دوچرخه.