معنی فارسی right of abode
B2حق اقامت، اجازهای قانونی برای زندگی در یک کشور.
The legal right to live in a particular country.
- NOUN
example
معنی(example):
او پس از ازدواج حق اقامت در کشور را دارد.
مثال:
He has the right of abode in the country after his marriage.
معنی(example):
درک حق اقامت برای مهاجران ضروری است.
مثال:
Understanding the right of abode is essential for immigrants.
معنی فارسی کلمه right of abode
:
حق اقامت، اجازهای قانونی برای زندگی در یک کشور.