معنی فارسی rigidify
B1سخت کردن یا غیرقابل انعطاف کردن چیزی، به ویژه مواد یا قواعد.
To make something rigid or inflexible.
- verb
verb
معنی(verb):
To make rigid, to cause to be or become rigid.
example
معنی(example):
هوای سرد باعث میشود پلاستیک سخت شود.
مثال:
The cold weather will rigidify the plastic.
معنی(example):
با گذشت زمان، قوانین شروع به سخت شدن کردند و انطباق را دشوارتر کردند.
مثال:
Over time, the rules began to rigidify, making it harder to adapt.
معنی فارسی کلمه rigidify
:
سخت کردن یا غیرقابل انعطاف کردن چیزی، به ویژه مواد یا قواعد.