معنی فارسی ringless
A2به معنای بدون حلقه، به ویژه در مورد جواهرات یا اشیای دائر شکل.
Without a ring; often referring to jewelry or circular objects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جعبه بعد از مهمانی بیحلقه مانده بود.
مثال:
The box was left ringless after the party.
معنی(example):
او ظاهر بدون حلقه انگشتانش را دوست داشت.
مثال:
She loved the ringless look of her fingers.
معنی فارسی کلمه ringless
:
به معنای بدون حلقه، به ویژه در مورد جواهرات یا اشیای دائر شکل.