معنی فارسی ringtail

B1

جانوری که دم آن به صورت حلقه‌ای یا راه‌راه است، معمولاً به راکون‌ها اطلاق می‌شود.

A type of animal, often a raccoon, known for its ringed tail.

noun
معنی(noun):

A ring-tailed animal, notably:

معنی(noun):

A ringsail.

example
معنی(example):

گربه حلقه‌دار به خاطر دم راه‌راه‌اش شناخته شده است.

مثال:

The ringtail cat is known for its striped tail.

معنی(example):

راکون‌های حلقه‌دار در این منطقه رایج هستند.

مثال:

Ringtail raccoons are common in this area.

معنی فارسی کلمه ringtail

: معنی ringtail به فارسی

جانوری که دم آن به صورت حلقه‌ای یا راه‌راه است، معمولاً به راکون‌ها اطلاق می‌شود.